حجم خسارت بسیار بالاست و گزارشها از خسارت 30 تا 35 هزار میلیارد تومانی در کشور حکایت دارد. 25 استان و بیش از 4 هزار و 400 روستا درگیر سیل بودند. به عبارتی نزدیک به هفتاد درصد جعرافیای ایران متحمل آسیبهای ناشی از سیل و سیلاب شدند. بیگمان آنچه که در این میان مطرح است؛ فقدان ظرفیتهای مالی و لجستیکی دولت در بازسازی مناطق سیلزده است. این ضعف مالی دولت را باید جدی گرفت و نگاهی رئالیستی به آن داشت. در همه جای دنیا دولتها به تنهایی قادر به برآوردسازی حجم عظیم تقاضا و امدادرسانی نیستند. چه بسا این که دولت ایران در شرایط کنونی با وضعیت دشوار اقتصادی مواجه است و کسری بودجه نسبتا قابل ملاحظه در همین بودجه 98 دارد. تخریب جادهها، پلها، راههای مواصلاتی، زیرگذرها، از بین رفتن مناطق زراعتی و باغبانی، آسیب دیدن زیرساختهای اقتصادی کشور، قطع برق و آلوده شدن منابع آب آشامیدنی و بهداشتی تنها گوشهای از خسارتهای اتفاق افتاده از سیل فروردین ماه در کشور است. طبیعی است که برای حل این حجم عظیم چالشها و بحران، نهاد دولت به تنهایی کافی نیست. جبران این حجم از خسارت نه از بودجهی کشور امکانپذیر است و نه حتا از برداشت از صندوق توسعهی ملی.
درست است که رییس جمهور دستور برداشت 28 هزار میلیارد تومان از صندوق توسعهی ملی و اعطای وامهای 5 تا 10 میلیونی بلاعوض و دیگر تسهیلات برای ساختن مسکن را هم داده اما هیچ کدام از این کمکها نمیتواند مرهمی بر زخمهای بزرگ باشد. امید دهی دولت برای کمک به آسیبدیدگان گرچه پسندیده است اما در صحنه عمل شاهد تداوم رنج مردم آسیبدیده و عدم حمایتهای مکفی هستیم. این جاست که ضرورت کمکهای دواطلبانه مردمی احساس میشود. در همهی نقاط دنیا بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله اتفاق میافتد و کشورها و دولتهای حادثه دیده را با مشکلات فراوانی مواجه میکند. برای همین است که در دنیا نهادهای بزرگ جهانی در جهت حمایت از مردمان آسیب دیده مثل سازمان صلیب سرخ جهانی و نهادهای بشر دوستانه وابسته به سازمان ملل تاسیس شده است. در کنار این نهاد، عنصر کمک های مردمی هم بسیار اثرگذار است. از این جهت دو فاکتور کمکهای مردمی و حمایتهای بینالمللی در مدیریت و کنترل حادثههای طبیعی اساسی و تعیین کننده است. در ایران اسلامی همواره حس نوعدوستی و کمک به همدیگر قوی بوده است. تجربه بحرانهای اخیر همچون زلزله سرپل ذهاب نشان داد که شهروندان ایرانی همواره در روزهای حساس کنار یکدیگر هستند. شکسته شدن رکورد کمکهای مردمی به سازمان هلال احمر به عنوان متولی اصلی حمایت از مناطق آسیبدیده در سیلابهای خوزستان و لرستان گویای همین واقعیت است. گزارشها از واریز 65 میلیارد تومان کمک نقدی از سوی شهروند ایرانی به حساب هلال احمر دارد. نکته در این جاست که این حمایتها بایستی تداوم و عمق داشته باشد. باید توجه داشت که اولا حجم خسارتهای واقعی بسیار بیشتر از آن چه که در رسانهها اعلام میشود، است و از سوی دیگر تجربه نشان داده که حمایتهای یکدفعهای و فوری نمیتواند رافع و گرهگشای مشکلات مناطق آسیبدیده باشد. بایستی با مدیریت هوشمندانه و تداوم حمایتهای مالی و غیر مالی، مشکلات مناطق سیلزده را از ساخت مسکن و احیای زمینهای کشاورزی یکی پس از دیگر حل کرد. در این خصوص اقدامی که از سوی سازمان نوسازی شهرداری تهران صورت گرفت که طی آن قرار شد یک روستا بهطور کامل ساخته و تحویل مردم منطقه داده شود، اقدامی بسیار تحسین برانگیز و اثرگذار بود. این نمونه اقدامها باید از سوی سایر سازمانهای بزرگ اجرایی شود. بهخصوص این که کشورمان به سبب تحریم های ناجوانمردانه ترامپ آنطور که باید و شاید میتوانست از ظرفیتها نهادهای بینالمللی استفاده کند، نکرد و کشور از عنصر کمکهای بینالمللی به شکلی محروم ماند. تحریمهای یکجانبه آمریکا، انتقال هرگونه وجه نقدی به کشور را غیرممکن ساخته، تا جایی که کمکهای مردمی ایرانیان مقیم خارج کشور ما به هلال احمر نیز با تحریم مواجه شده است. اینجا دیگر رسالت کمکرسانی بر دوش مردم و خیرین بزرگ است و باید با تداوم امدادرسانیها، چالش و بحران را بهطور کامل از مناطق سیلزده، از بین ببریم.